یکی این شبکه دو را از برق بکشد
بابا عزم ، بابا پشتکار ، نبوغ ، تلاش ، اعتماد به نفس ، معما طرح کن ، آشپز، کدبانو ... جوگیر نشوید با شما که نیستم ، با یانگوم هستم .
آره همان یانگوم بیچاره که هر چی مصیبت در عالم است یکهو برسرش فرود می آید . هر چه این جواهر بزم کش محفل آرا می ریسد (!) آن بانو چویی زالو صفت با آن خانواده دو دره بازش (بخوانید دانه درشت های اقتصادی !) پنبه می کنند و تا می آییم از موفقیت های بانوی بلاکش کیفور شویم یک دفعه یک جاسوس کلاغ صفتی پیدا می شود و برایش پاپوش درست می کند .
آن ملکه مادر و عالیجناب هم که ماست !تا بیایند بفهمند خائن کیست مراسم چهلم یانگوم را هم گرفته اند . حالا این وسط دل آدم کباب می شود برای افسر مین جانگو که هر لحظه "سر راهش بشینم تا بیایی (با آواز دشتی بخوانید)
ما که می گوییم بروند یک عقد بالا سر حضرت بخوانند تا راحت تر بتوانند در گروه اپوزیسیون قصر کار کنند ! تا اینجا روی صحنه بود حالا می رویم که داشته باشیم پشت صحنه را . پس بشنوید یک گروه فیلم برداری از شبکه دو بلند شده است هلک و هلک رفته است کره تا از عوامل و بازیگران جواهری در قصر فیلم بگیرند که این فیلم اکنون در مرحله آماده سازی است تا احتمالا بعد از اتمام سریال پخش شود.
ما که حقیقتا از اتمام سریال خوشحال می شویم چرا که اولا ببینیم چه گلی از پشت صحنه بر سر ما می خورد ثانیا این افسر مین جانگو دست زنش را زودتر بگیرد ،برود سر خانه زندگی اش ! و از همه مهم تر ما را از شر سوزن هایی که وقت و بی وقت توسط خواهر کوچکمان به اسم طب سوزنی در جانمان فرو می رود رهایی بخشد !اینها را بی خیال یکی این شبکه دو را از برق بکشد