سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]

ساعت 3 شب بود - آمارگیران جوان
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: محمد صادقی پنج شنبه 86 آذر 22   ساعت 9:27 عصر

ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت:
چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع ش تو مرا از خواب بیدار کردی؟
فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت .
وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تفاوت های من و رییسم...
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
106423 :مجموع بازدیدها
62 :بازدید امروز
35 :بازدید دیروز
حضور و غیاب
یــــاهـو
درباره خودم
ساعت 3 شب بود - آمارگیران جوان
محمد صادقی
چاکر همه طرفدارا همتونو می بوسم
لوگوی خودم
ساعت 3 شب بود - آمارگیران جوان
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان











لینک دوستان
آقاشیر
جامعه امروز
آنتی دختر
فهرست موضوعی نوشته ها
طنز[32] . دین[29] . جامعه[27] . علمی[15] . کنکور[4] . ورزش[3] .
بایگانی نوشته ها
past
1/5/86 تا 1/7/86
زمستان 1386
پاییز 1386
اشتراک